پایان نامه تأثیر سطح مهارت الگو بر عملکرد و یادگیری مهارت سرویس سادة والیبال در 170 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
فهرست
فصل اول: مقدمه و بیان مسأله
مقدمه
بیان مسأله
ضرورت و اهمیت تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیههای تحقیق
پیش فرضهای تحقیق
محدودیتهای تحقیق
تعریف عملیاتی متغیرها
فصل دوم: مروری بر ادبیات تحقیق
مقدمه
زمینة نظری موضوع تحقیق
اثر بخشی یادگیری مشاهدهای از دیدگاه دو نظریه یادگیری حرکتی
تبیینهای اولیه اولیه از یادگیری مشاهدهای
تبیین میلر و دلار
توجیه بندورا از یادگیری مشاهدهای
تحلیل اسکینر از یادگیری مشاهدهای
مشاهدة نمایش چگونه بر یادگیری اثر میگذارد؟
عوامل مؤثر بر یادگیری مشاهدهای
ویژگیهای الگو
ویژگیهای نمایش
ویژگیهای مشاهدهگر
توجیهات رشدی در الگودهی
پیشینه تحقیق
نتیجهگیری
فصل سوم: روش تحقیق
روش تحقیق
جامعه تحقیق و آزمودنیها
متغیرهای تحقیق
ابزار اندازهگیری
روش جمعآوری اطلاعات
نحوة اجرای آزمون
مراحل آزمون
روشهای آماری
فصل چهارم: یافتههای تحقیق و تجزیه و تحلیل آنها
تجزیه و تحلیل توصیفی یافتهها
تجزیه و تحلیل استنباطی یافتهها
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
خلاصه تحقیق
بحث و تفسیر یافتهها
پیشنهادهای پژوهشی
فهرست منابع
منابع فارسی
1- اشمیت، ریچارد، ای.، (1376). یادگیری حرکتی و اجرا از اصول تا تمرین. ترجمة مهدی نمازی زاده و سید محمد کاظم واعظ موسوی، انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
2- مگیل، ریچارد، ای.، (1380). یادگیری حرکتی مفاهیم و کاربردها. ترجمة محمد کاظم واعظ موسوی و معصومه شجاعی، انتشارات حنانه.
3- هرگنهان، بی. آر. اُلسون، میتو. اچ.، (1376). مقدمهای بر نظریههای یادگیری. ترجمة علی اکبر سیف، انتشارات نشر دوران.
منابع لاتین
4- Adams, Deborah, (2001). The relative effectiveness of three instructional strategies on the learning of an overarm for force. Journal of physical educator, 58(2), p: 67-78.
5- Barbara, j., Pollock and Lee, T. D., (1992). Effects of model’s skill level on observational motor learning. Journal of Research Quartely for Exercise and Sport, 63(1), p:25-29.
6- Bjornstal, Weiss, (1992). Modeling effects on from kinematics, performance and cognitive recognition of a sport skill: an integrated perspective. Journal of Research Quartertly for exercise and sport, 63(1): 67-75.
7- Blandin, Y., Lhuisset, L. and Proteau, L., (1999). Cognitive proccess underlying observational Learning of motor skills. The Quarterly Journal of Experimental Psychology, 52A(4), 957-979.
8- Blandin, Y. and Proteau, L., (2000). On the cognitive basis of observational learning: Development of mechanisms for the detection and correction of errors. Journal of Quarterly Experimental Psychology, 53A, 846-867.
9- Deakin and Adams, (2000). The role of Schedualing in Learning through observation. Journal of motor Behaviour, 32(3), p:268.
10- Herbert, E. P and Landin, D., (1992). Effects of a learning model and augmented feedback on tennis skill acquisition. Journal of Research Quarterly for Exercise and Sport, 65(3), p: 250-257.
11- Lirgg and Feltz, (1991). Teacher Vs. peer model revisited: Effects of motor performance and self-efficacy. Journal of Research Quarterly for Exercise and Sport, 62(2): 217-224.
12- Magil, Richard, A., (2004). Motor Learning, Concept and application.
13- McCullagh and Little, (1990). Demonstrations and knowledge of result in motor skill acquisition. Journal of Perceptual and Motor skill, 71 (3 pt 1), p: 735-742.
14- McCullagh, P., (2000). Modeling and motor skill acquistion. CaliforniaStateUniversity, Harward, USA.
15- Motor skill acquistion (2004).
16- Pollock, B. J. and Lee, T. D., (1992). Effect of model’s skill level on observational motor learning. Journal of Research Quarterly for Exercise and Sport, 63(1), p: 25-29.
17- Scatt and Mark, (2000). Learning from demonstraton: The role of visual search during observational learning from video and point-light models. Journal of Sports Science, 20(3), p:253.
18- Shea, Wright, Wulf and Whitacre, (2000). Physical and observational practice afford unique learning opportunities. Journal of Motor Behaviour, 32(1), p:27-37.
19- Singer, R. N., (2002). Handbook on research of sport psychology.
20- Weiss, McCullagh, Smith and Berlant, (1998). Observational learning and the fearfull child: Influence of peer models on swimming skill performance and psychological response. Journal of Research Quarterly for Exercise and Sport, 69 (4), p: 380.
21- Zetou, Tzetzis, Vernadakis and kioumourtzoglou, (2002). Modeling in learning two volleyball skills. Journal of Perceptual and Motor Skill, 94, p:1131-1192.
مقدمه
انتقال اطلاعات از مربی به فراگیر برای اکتساب بهینة مهارت یک امر حیاتی است و شیوه ارائه این اطلاعات ممکن است به شکلهای مختلفی باشد، اما مربیان به روشهائی نیاز دارند که اطلاعات مربوطه را با بالاترین کارآئی منتقل کنند. در این میان به نظر میرسد، نمایش یکی از روشهائی است که خواستة مربیان را بر آورده میسازد. این موضوع زیاد شگفتانگیز نیست که نمایش، رایجترین شیوة آموزش مهارتها باشد (مگیل، 2001)، واقعیتی که اخیراً در متون تربیت بدنی و علوم ورزشی انعکاس یافته است. مرسومترین تکنیک آموزشی در حوزة تربیت بدنی، آموزش مستقیم (گراهام و سایرین[1]، 2001) یا آموزش غیرمستقیم (رینک[2]، 1998) است که هر دو بر این نکته تأکید دارند که نمایش اولین و مهمترین مرحلة فرایند اکتساب مهارت میباشد. اگر چه نمایش مهارت رایجترین روش فراهم کردن اطلاعات برای فراگیران است، با این حال پژوهشهای ناچیزی دربارة آن انجام شده است.
یکی از موضوعاتی که هنگام مرور ادبیات تحقیقی یادگیری مشاهدهای به
چشم میخورد، وجود تناقض بین آراء نظریه پردازانی است که هر کدام بر اثر بخشی بیشتر الگوی ماهر یا در حال یادگیری تأکید میکنند. برای فهم اصول و پایههای نظری اثربخشی نمایش مهارت و کمک به حل ابهام پیرامون اینکه کدامیک از الگوهای نمایش بهتر است، در این فصل ابتدا به مرور زمینههای نظری موضوع پژوهش در دو نظریه معروف حلقه بسته آدامز و برنامه حرکتی تعمیم یافته اشمیت و دیدگاههای مرتبط با تبیین اثرات مثبت الگودهی مشاهدهای خواهیم پرداخت ، سپس عوامل مؤثر بر یادگیری مشاهدهای جمعبندی و ارائه میشود.بخش دوم این فصل به ارائه پیشینة تحقیقات انجام شده در رابطه با موضوع می پردازد .
زمینة نظری موضوع تحقیق
وسائل کمک آموزشی بصری مانند تصاویر بیحرکت عملکردهای مناسب، ضبط فیلم یا نوارهای ویدئویی و نمایش مهارت توسط فراگیرندة ماهر یا مربی (الگودهی) مکمل خوبی برای آموزشهای پیش از تمرین است. اطلاعات مربوط به چگونگی اجرای مهارت، میتواند به راحتی به فراگیر منتقل شود، زیرا تنها به کاربرد کلمات محدود نمیشود. این روش، تحت عنوان یادگیری مشاهدهای متداول است که فراگیر از طریق مشاهدة عملکرد الگو بر اطلاعات خود میافزاید.
اثر بخشی یادگیری مشاهدهای از دیدگاه دو نظریة یادگیری حرکتی
نظریة «حلقة بسته» آدامز (1971)
براساس نظریة حلقة بسته آدامر[3]؛ بازخوردی که در نتیجة اجرای حرکت به دست میآید، بایک مرجع درونی که «رد ادراکی[4]» نامیده میشود، مقایسه میگردد. هنگامی که فرد حرکتی را اجرا میکند، بازخورد درونی ، موقعیت ویژة عضو را در فضا نشان میدهد. تحریکات ناشی از بازخورد درونی، ردی را در سیستم عصبی مرکزی بر جای میگذارد که همان رد ادراکی است. رد ادراکی با تمرین توسعه مییابد. با تکرار حرکت در طول تمرین، فرد به هدف نزدیک میشود و با انجام هر کوشش رد دیگری به وجود میآید، تا حدی که در پایان، مجموعهای از ردها تولید میشود. بدین ترتیب، اختلاف بین بازخورد حاصل از اندامها و رد ادراکی به تدریج کم شده و خطای عملکرد در طول کوششهای تمرینی کاهش مییابد. بازخورد حس عمقی مربوط به عنوان مرجع تصحیح[5] عمل میکند و توانائی یادگیرنده در اجرا بستگی به نیرومندی این رد ادراکی دارد. اگر رد ادراکی صحیح باشد، اینگونه انتظار میرود که فراگیران، آگاهی از نتیجه[6] (KR) و بازخورد حسی را دریافت کردهاند. اگر میزان بازخورد کمتر از حد مطلوب باشد، رد ادراکی مناسب و دقیقی به وجود نخواهد آمد، در نتیجه یادگیری مختل خواهد شد. زمانی که حرکت اجرا میشود، فراگیران بازخورد حسی را با رد ادراکی مقایسه می کنند. اختلاف ناشی از این مقایسه، تقویت ذهنی[7] نامیده می شود.
احتمالاً توانائی شناسائی خطا (تقویت ذهنی) باعث میشود که حرکت، بدون نیاز به KR به هدف دست یابد و به تدریج رد ادراکی (مرجع تصحیح) تقویت شود.
آدامز پیشنهادمی کند،علاوه بر مکانیسم حافظهای که صحت حرکات را مورد ارزیابی قرار می دهد (یعنی، رد ادراکی) ، یک مکانیسم حافظة دوم برای آغاز حرکت ضروری است (رد حافظه ای[8]). بنابر نظریة آدامز، الگوی حرکتی، از طریق رد حافظه ای ،یعنی یک برنامه حرکتی که براساس تجارب پیشین سازمان یافته است، انتخاب شده و آغاز میگردد. در حین حرکت، مقایسه ای بین رد ادراکی (مکانیسمی که صحت پاسخ انتخاب شده توسط رد حافظه ای را ارزیابی میکند) و بازخورد حسی ناشی از حرکات صورت میگیرد. هر علامتی که حاکی از وجود خطا باشد، همانند محرکی برای عمل اصلاحی ایفای نقش میکند (19) .
طبق نظریة آدامز ، الگوی آموزشی باید صحیح و درست ارائه شود، تا یک رد ادراکی قوی توسعه یابد. بر این اساس، هنگام نمایش مهارت، به منظور توسعة یک رد ادراکی قوی بایستی از یک الگوی ماهر استفاده شود.