سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تحقیق بررسی معرفتی مفهوم و پیام در 28 صغحه فایل ورد قایل ویرایش با فرمت doc


توضیحات مختصر فایل مورد نظر


مقاله و کار کلاسی

تعداد صفحات: 28

نوع فایل: ورد و قابل ویرایش


خلاصه ای از فایل مورد نظر:

 

پیام امر و دستوری است که به مخاطبان داده می شود تا آن را عمل کنند یک حادثه وعمل می تواند برای دیگران پیام باشد همچنین یکی از مراحل «نهی از منکر» با بی اعتنایی و قطع رابطه چهره عبوس و اخم کردن به شخص که اخلاقی می کند به آن می گوییم« نکن » امام حسین فرموده است :« اگر دین ندارید آزاد باشید » یک پیام صریح و روشن است سیدالشهداء پیام داده اند که با نفس جهاد کنید اعتماد به نفس و توکل داشته باشید به دنیا دل نبندید و در راه خدا از هر چیز بگذرید به امامت ولی معصوم نهید و.. امثال آنها . از مقام معظم رهبری نسبت به عبرت های عاشورا مطرح شد نسبت به این مسأله بود که فرمود « درس های عاشورا جدا است و درس ، شجاعت و درس وچه از درس های عاشورا مهمتر عبرت‌های عاشوراست .در مجموع آموزندگی و سازندگی و تأثیر گذاری روز عاشورا در گرو شناخت و تبعیین درس ها و پیام ها است و از این رهگذر بیش از چگونگی حادثه باید به «‌چرایی» آن اندیشید تا با استفاده از آن از نقاط مشترک و روح سازی و جاری از حوادث همگون در پهنه تاریخ سرگذشت های گذشتگان را عبرت آموزتر ساخت .

پیام های اقتصادی

رسالت تبعیین « مکتب » و تصحیح باورهای مردم در مسائل عقیدتی و بینش بر عهده امام است . رجزهای اصحاب امام و خطبه های امام و اهل بیت چه قبل از شهادت و چه در مقطع اسارت پر ازنکته های‌عقیدتی است جایگاه اهل بیت پیامبر در جامعه نیز از همین زاویه قابل طرح است و نیز مسأله رسالت حضرت محمد و قرآن و وحی و شفاعت و.... هرکدام به نحوه‌که دارای «‌پیام است و در نهضت عاشورا مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

 توحید در عقیده و عمل

مفهوم توحید تنها در بینش و دیدگاه نیست بلکه در بعد عملی به « توحید و اطاعت » و «‌توحید در عبادت » تبدیل می شود . امام حسین پیشاپیش از شهادت خود با خبر بود و جزئیات آن هم می دانست توحید نصرت خواهی و فقط و فقط بر خدا اعتقاد کردن و از جلوه های دیگر نقش آفرینی عقیده در عمل است .

مبدأ و معاد

عقیده به مبدأ و معاد مهمترین عامل جهاد و فداکاری در راه خداست ، و بدون آن هیچ رزمنده‌ای معتقدانه درصحنة دفاع قدم نمی گذاردو خود را که در جنگی به شهادت منتهی می شود برنده نمی داند . امام حسین(ع) در روز عاشورا وقتی بی تابی خواهرش را می بیند این فلسفه بلند را یادآور می شود و می فرماید :« خواهرم خدا را در نظر داشته است و بدان که همه زمینیان می میرند آسمانیان هم نمی مانند هر چیزی جز وجود خدا که  آفریدگار هستی است از بین رفتنی است خداوند همگان را دوباره بر می انگیزد. وقتی علی اکبر به میدان جنگید رفت و جنگی و تشنه بازگشت امام فراخوندن او به مقاومت و ادامه نبرد فرمود :«بزودی جدت رسول خدا را دیدار  کرده و از دست او سیراب خواهی شد و شربتی گوارا خواهی نوشید که پس از آن تشنگی نیست . آنگاه هم که سر جوانش را بردامن نهاده بود و خون ا زچهره و دندان هایش پاک می کرد فرزندان را نوید داد که رنج و اندوه دنیا جسته و به روح و ریحان بهشتی رسیده ای .

دانلود تحقیق بررسی معرفتی مفهوم و پیام






تاریخ : پنج شنبه 94/12/6 | 12:51 عصر | نویسنده : حسن کاظمی | نظرات ()

مقاله ای پیرامون زرتـشت در 20 صفحه فایل ورد قابل ویرایش با فرمت doc


توضیحات مختصر فایل مورد نظر


مقاله و کار کلاسی

تعداد صفحات: 20

نوع فایل: ورد و قابل ویرایش


خلاصه ای از فایل مورد نظر:

ظهور زرتشت

در فضائی که کاهنان، ساحران، آتشبانان بی شمار به بهانه وساطت صدها خدا و خدای نما مردم ساده را گوسفندوار به کنار قربانگاهها، معابد و آتشگاه ها میکشیدند و با اوراد و آداب و اعمال اسرار گونه به جلب توجه قدرتهای ساختگی مافوق بشری تظاهر می نمودند؛ در محیطی که انسانها با وحشت و هراس به هر پدیده طبیعی مینگریستند و در هر گوشه ای به انتظار برخورد با موجودات عجیب و مافوق الطبیعه بودند. در دورانی که بشر خود را اسیر نیروهای خارق العاده و رام نشدنی میدانست و امیدوار بود سرنوشت خویش را با شرک و بت پرستی، نیایش مردگان و هراس از زندگانی که با خرافات و شعائر و آداب بدوی آمیخته شده بود تحول بخشد. ابرمردی ظهور کرد که پیام نافذ یگانه توحیدش و صدای پر طنین حق پرستیش مرزهای زمان و مکان را در هم ریخت و از لابلای قرون و اعصار تاریخ جهل را در نوردید و به فضاها و مکانهای دور پراکند.

او مبشر سرور و صفا و راستی و محبت بود و مبلغ اراده و اختیار و کار و فعالیت. او بر آن شد که سرنوشت بشر را از کف اختیار خدایان و کاهنان، رمالان و سرداران و سردمداران بدر آورد و در دستهای پر توان و سازنده انسانهای راست پندار و راست کرداری که جز در مقابل حق سر فرود نیاورند قراردهد. و همین امر موجب اشاعه سریع اندیشه های او و سربلندی ایرانیان آگاه گردید. سرودهای مذهبی که از اعصار بسیار کهن بنام (گاثاها) بر جای مانده است بخشی از پیام های زرتشت است که با رسالتش انقلاب فکری عظیمی را در اندیشه بشری پایه گذاری کرد. این اندیشه والا هر چند ابتدا به ظاهر پیروان بسیار نیافت ولی در بسیاری از مکاتب فکری و مذهبهای دورانهای بعد اثر خود را بجای گذاشت.

آریاها احساسات و عواطف و معتقدات خود را بیشتر در لباس شعر و سرود نمایان می ساختند و گفتار منظوم از هنرهای جالب توجه آنان بشمار میرفت. به ویژه میتولوژی و اسطوره های مذهبی و فولکلوریک خویش را به صورت حماسه و شعر میسرودند که حفظ کردن و انتقال آنها نیز بسیار آسانتر صورت میگرفت. سرودهای ریگ ودای آریاهای هند از کهن ترین نمونه های این اسطوره ها و معتقدات مذهبی منظوم است. سرودهای زرتشت و سرانجام سروده های نغز و دلکش گویندگان قدیم پارسی را که در ادبیات جهان بی نظیر است میتوان نشانه های جوان تری از این هنر آریایی دانست.

گاث یا به زبان اوستای قدیم "گاثا" به معنی سرود است و در زبان سانسکریت یا زبان آریائیان هند، نیز همین مفهوم را دارد. در پهلوی یا زبان ایرانیان دوران ساسانی نیز "گاث" به معنی سرود بوده است. نام حقیقی زرتشت به آنگونه که در گاثاها آمده «زرتوشتره اسپیتامه» است. یونانیان، زرتشت را "زرو آستر" می نامیدند و معتقد بودند که این نام را کلمه آستر یا استر (ایستار) به معنی ستاره مشتق شده و مفهوم آن ستاره شناس بوده است.

دانلود مقاله ای پیرامون زرتـشت






تاریخ : پنج شنبه 94/12/6 | 12:51 عصر | نویسنده : حسن کاظمی | نظرات ()

بررسی سیمای اهل بیت در حدیقه الحقیقه دیوان سنایی در 26 صفحه فایل ورد قابل ویرایش با فرمت doc


توضیحات مختصر فایل مورد نظر


مقاله و کار کلاسی

تعداد صفحات: 26

نوع فایل: ورد و قابل ویرایش


خلاصه ای از فایل مورد نظر:

چکیده:


دوستی با اهل بیت پیامبر اکرم (ص) یکی از موضوعات بسیار مهمی است که فکر و ذهن اغلب شعرا و نویسندگان را به خود مشغول کرده و این مودت و دوستی در آثار آنها نمود خاصی پیدا کرده است.

به نظر می رسد که اغلب شعرا و نویسندگان به حدیث معروف ثقلین و آیه تطهیر توجه خاص داشته و این حدیث و آیه را سرلوحه آثار خود قرار داده داده اند و نتایج این توجه در آثار آنها به خوبی نمایان است.

بسیاری از شعرای فارسی زبان بر اهمیت توجه به قرآن و عترت پیامبر واقف و آشنا بوده اند و بدین دلیل است که در آثار آنها اشاره های فراوانی به آیات قرآن و عترت پیامبر (ص) شده است.

سنایی نیز از شاعرانی است که از این قضیه مستثنا نبوده است و در آثار او به ویژه حدیقه الحقیقه و دیوان اشعار مدح و ستایش پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت به طور چشمگیری دیده می شود. در آثار وی ارادت خاص و صادقانه او به اهل بیت پیامبر کاملاً آشکار و نمایان است و در جای جای این دو اثر برتری و سروری اهل بیت را به تصویر می کشد، و دوستی با اهل بیت را راه نجات و سعادت خواهی می داند[1].

حدیث ثقلین: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی فانهما لن یفتد فاحتی یردا علی الحوض

پیامبر خدا که درود خدا بر او و خانواده اش باد فرمود: من در میان شما دو چیز سنگین و گرانبها که کتاب خدا و عترت من که همان خانواده من هستند باقی می گذارم، این دو هیچ گاه از هم جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

با توجه به مضمون حدیث شریف ثقلین روشن می شود که هدایت وابسته به تمسک به قرآن و عترت است. نه قرآن تنها و نه عترت تنها، زیرا شناخت کامل و حقیقی قرآن فقط برای عترت میسر بوده و تنها عترت می توانند به کمک عظمت خدادادیش به حقایق قرآن کما هو حقه برسد و آن را در اختیار تشنگان عترت قرار دهد که انما یعرف القرآن من خو طب به[2].

آیه تطهیر: ... اطعن الله و رسوله انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً (سوره احزاب، آیه33).



[1] - کید واژه: سنایی- دیوان، حدیقه الحقیقه- اهل بیت (علیهم السلام)

[2] - فروغ کافی، چاپ بیروت، جلد8، ص312، به نقل از وصیت نامه سیایی امام خمینی (ره)، ص22.

دانلود بررسی سیمای اهل بیت در حدیقه الحقیقه دیوان سنایی






تاریخ : پنج شنبه 94/12/6 | 12:50 عصر | نویسنده : حسن کاظمی | نظرات ()

پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته فلسفه غرب کیفیت ادراک وجود نزد پارمنیدس و هراکلیتوس در 218 صفحه فایل ورد قابل ویرایش با فرمت doc


توضیحات مختصر فایل مورد نظر


پایان نامه کارشناسی ارشد

 

تعداد صفحات: 218

 

فهرست:       دارد

 

نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با خط B lotus

 


خلاصه ای از فایل مورد نظر:

مقدمه


 

موضوع این رساله چگونگی ادراک وجود نزد پارمنیدس و هراکلیتوس است . اهمیت این مسئله ازآن جا ناشی می شود که پس از پدیدآمدن شکاف معرفت شناسی میان فاعل شناسا و متعلق شناسایی که در دورة جدید مورد تأکید قرار گرفت ، عده ای از متفکرین که منتقد انحصار روش شناخت در این نوع خاص شاخت مبتنی بر شکاف معرف شناختی بودند کوشیدند در اندیشه های موجود در جریان تاریخی اندیشه غرب در پی متفکرینی بگردند که به گمان ایشان در آن ها ما با شناختی از نوعی دیگر مواجه هستیم . دو تن از این اندیشمندان بی شک پارمنیدس وهراکلیتوس هستند . در این رساله تلاشی شده است در جهت درک درست کیفیت شناخت عالی ترین حقیقتی که هر یک از این دو متفکر در منظومه فکری خود از آن خبر داده اند . روشن است که انتخاب عنوان کیفیت ادراک وجود نزد پارمنیدس وهراکلیتوس به ما این معنی را انتقال می دهد که گویی این هر دو از وجود سخن گفته اند لذا در مورد این عنوان توضیح زیر لازم است : لغت وجود در اصطلاح سنت فلسفی کشور ما ، پس از ملاصدرا قرین نوعی خارجیت اصالت ، وحدت و فراگیری است . جستجوی از چگونگی درک شدن وجود به معنایی که ما امروز از ان در سنت فلسفی خود می فهمیم ، در واقع پرسیدن سوالی است از دو اندیشمندی که در فضایی اندیشیده اند که از رنج های معرفت شناسانه دنیای معاصر فارغ بوده است . در واقع پرسیدن این سوال است که عالی ترین حقیقتی که شما در اندیشه خود آن را درک می کردید چگونه درک می شود . برای مثال عنوان این رساله را می شد کیفیت ادراک عالی ترین حقیقت نزد پارمنیدس و هراکلیتوس گذاشت . البته در آن صورت ممکن بود کسی انتقاد کند که مثلاً مگر در پارمنیدس حقایق متعدد وجود دارد که شما از عالی ترین آن ها سخن می گوئید و قص علی هذا ... ، هنگامی که موضوع این رساله به هیئت داوری موضوع تقدیم شد ، به صورتی کاملاً عادی من از بستر فکری خویش که فضای فلسفی کشور ماست این سوال را از پارمنیدس و هراکلیت پرسیدم و پس از تصویب این موضوع و پس از کاربر روی آن دریافتم که عناوین دقیق تری نیز برای آن ممکن بود . به هر حال امیدوارم اکنون مقصود روشن باشد .

 

ناگزیر می باید تحقیقی می شد در مورد تاریخ لفظ وجود و لفظ لوگوس تا معلوم شود پیش از پارمنیدس وهراکلیت این کلمات به چه معنایی استفاده شده اند این کار در   1 . 1 و 1 . 2 انجام شده است . سپس با مراجعه به متن قطعات این دو، به بررسی وجود و لوگوس در منظومه فکری آن ها پرداخته شده است . این کار را به این صورت ارائه شده که برخی از اهم صفات وجود و لوگوس بر اساس نظر این دو به صورت مجزا استخراج و تبیین شده است . ( در 2 . 1 به بعد و 2 . 2 به بعد )

 

در فصل سوم به دلیل این که سروکار این رساله از یک طرف با مسئله ادراک بوده است اقسام مختلف درک کردن تا حد امکان ، در اندیشه یونانیان باستان استقصا شده است و 8 نوع مختلف درک کردن مورد اشاره قرار گرفته است .

 

در فصل چهارم در واقع اندیشه اصلی این رساله ارائه شده است که وجود برای پارمنیدس و لوگوس برای هراکلیت خود معرف خود میباشد. در ارائه این مطلب کار از برخی ملاحظات تاریخی و اسطوره ای آغاز شده  و سپس به تبیین نظرات این دو پرداخته شده است.

 

در فصل پنجم ، با فرض درستی تلقی این رساله از کیفیت ادراک وجود نزد پارمنیدس و هراکلیتوس به بررسی حل مسئله رابطه کثرت و وحدت نزد این دو پرداخته شده است . چرا که اگر چه هم پارمنیدس و هم هراکلیتوس قائلند عالی ترین حقیقتی که می شناسند خود معرف خود است ولی در تبیین رابطه این حقیقت اعلی باکثرات هر یک تبیینی خاص ارائه کرده اند . در بخش آخر نیز که تحت عنوان کلام آخر آمده است تلاشی شده است در جهت تبیین این مطلب که تفاوت آن چه این دو اندیشمند بدان قائل بودند با دستگاه های فکری که پس از آن ها آمده است چیست ؟ روشن است که در حین تحقیق نتایجی نیز حاصل شده است ـ که اگر چه از جریان موضوع اصلی این رساله خارج است ولی به نوعی تفسیر نویی است البته تقریباً نو ! ـ از برخی بحث های موجود در تفسیر پارمنیدس و هراکلیتوس . از آن جمله تلقی خاص این رساله  از okestin و estin نزد پارمنیدس ، و تفسیر ویژه از کروی بودن وجود نزد او ـ که در فصل های یک و چهار به آن ها اشاره شده است ـ هم چنین تبیین خاص این رساله از «راه گمان» که بر خلاف تفسیر رایج است و چگونگی ارتباط وحدت و کثرت در پارمنیدس که در فصل پنجم مورد بحث قرار گرفته است . در هراکلیت نیز دو نکته نسبتاً جدید وجود دارد : یکی کیفیت خاص ادراک وجود نزد هراکلیت است که به شکلی که این جا مورد بحث قرار گرفته است ـ در فصل چهارم ـ در سایر منابع مشاهده نشد و دیگری تبیینی است که به لحاظ معرفت شناختی از کیفیت ادراک وجود نزد هراکلیت ارائه شده است ـ در فصل پنجم ـ که تقریباً جدید است .

 

در کار تحقیق دریافتم که پر ثمر ترین روش مطالعه مراجعه به متن فیلسوف است . با بدست آوردن چند ترجمه انگلیسی کوشیده ام ابتدا معنای خود متن را به درستی دریابم. (نباید پنهان کنم که در مواجهه با متن ذهن انسان دچار فوران معنا می شود) سپس به شرح مراجعه کرده ام . در فهرست منابع ، کتاب ها را به ترتیب کثرت استفاده فهرست کرده ام . 


فصل اول

 

 

 

1.1. تاریخ وجود قبل از هراکلیتوس و پارمنیدس[1]

 

معروف است که سیسرون گفته است: “نشان یک ذهن کندوکودن این است که تنها به دنبال جویها روان می شود و سرچشمه ها را نمی بیند”. واقعیت فعلی فلسفه در کشور ما این است که اگر کسی به خوبی با میراث فلسفی رایج ما آشنا باشد نمی تواند از اندیشه راجع به وجود فارغ باشد. اگر ما نخواهیم بنا به حکم سیسرون انسانی کندوکودن باشیم لازم است در پی سرچشمه هایی باشیم که این جریان فکری از آنها سیراب می شود. لزومی ندارد در یک نوشته تخصصی اشاره شود که این سرچشمه ها را باید در یونان جست- یا لااقل یکی از جاهایی که باید مورد کاوش قرار داد یونان است- و ایضاً ضرورتی ندارد که بگوئیم وجود در یونان باستان با نام پارمنیدس گره خورده است. در هر اکلیت نیز ما با ایده هایی مواجه هستیم که رابطه ای تنگاتنگ با این مسئله دارد و از آن رو که بخش های آتی این رساله اساساً به همین دو خواهد پرداخت ضروری است. که در آغاز در ما بازای لفظ وجود پیش از این دو کاوشی انجام شود، هدف از این جستجو روشن‌کردن فضایی است که هراکلتیوس و پارمنیدس در آنها تنفس می‌کرده‌اند. و ارائه تلقی است از وجود که ایشان میراث دار آن بوده اند و اندیشه خویش را بر آن بنا کرده اند.

 

1. 1. 1 هومر- هسیود- سولون

 

از این سه باید نامی به میان آورد چون فلسفه پیش از سقراط و دقیق تر کل فلسفه از دامن اسطوره بر می خیزد و در میان اسطوره ها به نگاه‌ها و تلقی هایی بر می‌خوریم که به شدت برای فردای تاریخ آبستن اندیشه های فلسفی است. در اسطوره ها نباید در پی آن باشیم که آن چه بعدها فیلسوفان ارائه کرده اند مستقیماً و به وضوح وجود داشته باشد چرا که در آن صورت فلسفه داشتیم و نه اسطوره- بلکه آن چه در پی اش هستیم مثل هاله ای گنگ در خلال سطرها و متن ها آرمیده است. وجود و مباحث مربوط به آن در آراء این سه نفر نیز چنین جلوه گر است. خطی از اندیشه فلسفی که به وجود منجر می شود درآرخه آغاز می گیرد. طالس، آناکسیمندر، آناکسیمنس و… لااقل چنان که ارسطو تفسیر می کند و در عین حال آراء آنها این مسئله را تصدیق می کند در پی آرخه هستند.

 

این اندیشه در هراکلیت به نقطه ای از شکوفایی می رسد که به یک سیستم پیچیده چند وجهی شامل لولگوس- آتش- جمع اضداد- سیلان و… در می آید و نهایتاً در  پارمنیدس در یک حرکت شگفت انگیز و جسورانه در فروغ ابدی وجود ذوب می‌شود[2]و ما خود را با وجود محض رویاروی می بینیم. بنابراین بی مناسبت نیست اگر آرخه را سرآغاز اندیشه ای بدانیم که به وجود محض می انجامد و آنگاه با شگفتی و جاذبه محو این دریافت شویم که در هومر، در منظومه های بی پایانی از تصاویر قهرمانانی که سوار بر اسبهای پولادین این با دهان های کف کرده و فریادهای هراس انگیز صدای چکاچک شمشیرهایشان را از خلال صفحات ایلیا ( و ادیسه در تاریخ طنین انداز کرده اند ردپای آرخه را چون جویباری کوچک که در میان جنگلی انبوه در جریان باشد در میان اقیانوس بی پایان تصاویر پیاپی ناگاه کشف می کنیم. در میان نقش‌های بی پایان هومر با اندکی توجه در می یابیم که هومر دائماً در پی تصویر منشا و چگونگی صیروت اشیاء است وقتی می خواهد یک ارابه را توصیف کند یا از نوشابه ای سخن بگوید خود را وا می دارد که توضیح دهد چگونه آن چیز از اشیاء سازنده خود شکل گرفته است. در مورد عصای آگاممنون قبل از توصیف آن توضیح می دهد که چگونه پس از بارها وبارها انتقال- شاید هفت یا هشت بار دست به دست شدن را به تفصیل تصویر می کند- این عصا به دست زئوس می رسد. اگر این نگاه را بپذیریم نتیجه ای که بلافاصله حاصل می شود آن است که هراکلیتوس و پارمنیدس حتی اگر آثار هومر را نخوانده باشند در فضایی تنفس می کنند و می اندیشند که سینه مردمان از اسطوره‌هایی پر است- این اسطوره ها بر اندیشه و نگاه آدمیان حکومت می‌کند- فضایی که در آن اسطوره‌ها فکر را برای جستجو از آرخه- مفهومی که ناگزیر در سیر خود به وجود منجر شد- تیز می کنند و پرورش می دهند.

 

اساساً اگر بناست ردپای وجود را جستجو کنیم بهتراست به خود تصویرگری و روایتگری هومر اشاره کنیم. حقیقت تصویرسازی شاعران در اسطوره پردازی چیست؟ به اسطوره ها نگاه کنیم! چیزی به عنوان یک کل خود را در داستانهایی پیاپی که از نیروی فروزنده خیال شعله می گیرند جلوه‌گر می سازد. اگر به اصول تفسیر هایدگر از تاریخ پایبند باشیم- چنان که شادوالت در کتاب خود در بخش مربوطه به هومر به این اصول متلزم است- برداشت ما این خواهد بود که “خصوصیت اصلی اشعار هومر قانون مندی و التزام و نوعی رابطه خاص با وجود می باشد: هومر در توصیف سپرآخیلوس[3]وهمچنین در سایر جاها متاثر از نگرش‌های بزرگ و در عین‌حال بی‌نهایت ساده ای از وجود است. این در واقع شعری است منطبق با وجود! خواندن این شعر در واقع بازشناسی صورتهای معینی از تجربه هستی است. در این جا با روش خاصی از هستی شناسی مواجه هستیم، که در آن یک کل تصویر می شود با تقابل هایی در آن و قطب بندی هایی که به نحو دیالکتیکی به هم مربوطند و هر کدام از تقابل ها یک کلیت جامع را می سازند”. و در جای دیگر می نویسد “وجود خود را در اشعار هومر به صورت تصویر در لفظ جلوه گر می سازد مثلاً در توصیف سپر آشیل گویی نقش تمام عالم روی سپر هست. سپر او ابزاری می شود که فراتر از غایت طبیعی خود، نمایانگر امری والاتر است” که عبارتست از درک وجود از هومر و به اصطلاح هایدگر کیفیت خاص جلوه گر شدن وجود براو.


 


 

[1] . به منظور ارائه صحیح برداشتی که در فصل 4و5 این رساله مورد نظر بوده است پیش کشیدن پاره‌ای مقدمات ضروری به نظر می رسید بنابراین سه فصل اول این نوشته به ارائه این مقدمات می پردازد. روشن است که در هر تفسیری، مفسر مقدماتی را اخذ می کند که به گمان او صحیح است. نگاهی که در سه فصل آغازین کتاب برگزیده شده است نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای روشن تر شدن مطلب باید اضافه کنم که بخش مهمی از مقدمات بسیار سازگار با تفسیر نهایی این رساله از دو کتاب سرآ‎غازهای فلسفه نزد یونانیان و الاهیات فیلسوفان یونان باستان اخذ شده است (بخش های 1.1 و 2.1 و 3.1) نویسنده کتاب اول زبان شناسی آلمانی است (که به گمان من البته بیش از یک زبان شناس است) به نام “شادوالت” که بسیار متاثر از هایدگراست و دیگری “ورنریگر” متخصص کم نظیر فلسفه یونان باستان است که ایده اصلی اش در این کتاب- بخصوص نزد هراکلتیوس و پارمنیدس- رنگ دینی داشتن این بخش از تاریخ فلسفه است. اگرچه من از منابع متعدد دیگری استفاده کرده ام ولی باید اذعان کنم که در اخذ مقدمات کارمن جهت گیری خاصی دارد که امیدوارم ذکر کردن دو نام بالا آن را برای آشنایان با فلسفه روشن ساخته باشد در پایان باید تذکر دهم که آن چه در بخش 1.1 آمده است گزینشی است از بخش های مختلف کتاب شادوالت که به آن برداشت ها و تفسیرهای خود را افزوده ام. لذا ارجاعات آن شماره فصلهای مختلف این کتاب است مگر خلاف آن را تصریح کنم. اضافه این که اگرچه در تمام کار از راهنمایی های استادم جناب آقای دکتر بهشتی استفاده کرده ام اما به طور خاص در مورد کتاب شادوالت یک سپاسگزاری مضاعف نیز به ایشان بدهکارم. چرا که قبل از چاپ ترجمه بسیار مفصل این کتاب که توسط ایشان و همکارانشان در حال تهیه است این لطف را نسبت به من داشتند که بتوانم از کل این در حدود هفتصد صفحه استفاده کنم. این کتاب منبع بی نظیری است از نکات نغز و فکر برانگیز فلسفی و من گمان می کنم جزو اولین فارسی زبانانی باشم که به لطف ترجمه سلیس و روان آقای دکتر بهشتی و دست و دلبازی ایشان در قرار دادن این ترجمه در دسترس من می توانم از نکات کارساز آن به عنوان مقدمات بحث خود استفاده کنم. از این بابت از ایشان سپاسگزارم.

 

[2] . گاتری (در صفحه 22 و 23 ج 5 ترجمه فارسی) تاریخ فلسفه خود تصریح می کند که پارمنیدس در 40 سالگی هراکلتیوس 25 ساله بوده است و به فهرستی از قطعاتی در پارمنیدس اشاره می کند که بنا بر رای مفسرین مختلف مستقیماً به هراکلیت اشاره دارد.

 

[3] . شادوالت در فصلی که در بخش اول کتاب خود به هومر اختصاص می دهد از قول او به تفصیل از نقش و نگاری که هنرمندان و صنعتگران روی سپر آشیل ترسیم کرده اند یاد می کند و تمام این نقاشی را در چندین صفحه متوالی نقل می کند. این نقاشی جهانی است از تصاویر تضادها و تقابل‌ها، و سپس برداشت خود را چنان که در بالا آمده است ارائه نماید.


فصل دوم

 

 

 

1 .2 . تاریخ لوگوس

 

1 .1 .2  لغت لوگوس

 

محقق در راه تحقیق پیرامون لوگوس به هنگام تتبع لغوی ناگهان با خیل انبوهی از معانی مواجه می شود که کارپژوهش را دشوار می سازد. گاتری در فصل نهم بخش هراکلیت کتاب خود طی بحث مفصلی که در مورد لوگوس کرده است به بیش از ده معنای این کلمه با شواهد متعدد آنها اشاره کرده است. شادوالت در فصل بیست و دوم بخش اول کتاب خود نیمی از یک فصل کامل را به بحث درباره این لغت پرداخته است. کرک در کتاب The Cosmic Fragments در بیش از 55 موضع کتاب خود بحث ها مختلفی را درباره لوگوس نزد هراکلیت مطرح کرده است. در این فضا با توجه به این که دامنه موضوع این رساله محدود و مشخص است ترجیح می دهم پس از ترسیم فضایی اجمالی و مختصر از معانی لوگوس فعالیت خود را بر معانی که در راستای موضوع این پایان نامه است متمرکز کنم و بحث مستوفی در این مورد را به کتاب های مفصل تر یا تحقیقاتی بسپارم که این مسئله را به عنوان موضوع اصلی کار در نظر دارند.

 

 لوگوس در قرن پنجم یا قدیم تر به این معانی بوده است.

 

1- هر چه گفته شده یا نوشته شده، خواه خیالی خواه حقیقی مثلاً پسیلوس لوگوس یعنی کلام برهنه یا نثر.

 

2- حساب، در معنای مالی: شما باید لوگوس پولی را که در دستتان جریان داشت پس  دهید. ( هروروت ، سوم ، 142، 5 ) حساب به طور کلی : لوگوس کردار آنان را پس دهید. ( هر وردت ، سوم، 100 .3 )

 

3- از آن جا که به عقیده یونانیان اندیشیدن و سنجیدن اثبات ها و نفی ها نوعی گفتگوی با خویشتناست، لوگوس این معنا را نیز در بردارد.

 

4- علت، دلیل، برهان :چرا او قربانی ها را تقدیم کرد، بر اساس کدام لوگوس؟ (آئسوخولوس، خرونائیوس ، 515 ) ابرهای ارستیو فانس مشتمل است بر ستیزه ای بین لوگوس ( برهان ) بهتر و لوگوس بدتر.

 

5- معنی حقیقی: در مقابل واژه های تو خالی، پادشاهان در لوگوس حقیقی (هرودوت، یکم ، 120 .2 )

 

6- اندازه.

 

7- اصل عمومی یا قاعده: کسی که این لوگوس را نمی فهمد که: پیروزی همواره با رنج توام است، خود را در میدان نبرد مبتدی نشان خواهد داد. ( پیندار - nem ، چهارم ، 31) هیچ چیز حاصل تصادف نیست، بلکه همه چیز با ضرورت از لوگوس حاصل می شود ( لئوکیپوس ) یا بسیاری مطابق با لوگوس می زیند. هر چند لوگوس را نیاموخته اند (دموکریتقطعه 53)

 

8- قوه عقل، در بین نویسندگان قرن 4 قبل از میلاد این معنا متعارف است، و به عقیده آنان لوگوس است که باعث تمایز انسان و حیوان است.

 

9- تعریف، یا بیان صورت بندی شده طبیعت ذاتی اشیاء.[1]

شادوالت در بحث  لغوی پیرامون لوگوس می نویسد : در کتاب‌های لغت معانی را که برای لوگوس آمده چنین می نویسند: کلمه، معنا، اندیشه و گاهی اوقات زبان. همه این ها چیزهایی هستند که در حقیقت معادل لوگوس نیستند، ... گوته در کتاب فاوست از ترجمه لوگوس به «کلمه» در آغاز انجیل یوحنا ابزار ناخرسندی می کند، و می خواهد آن را به معنای« قوه » و سرانجام « فعل» ترجمه کند و این چیزی است که یقیناً نادرست است، معنای این کلمه، زبان هم نیست، ... این کلمه لزوماً به معنای کلمه ملفوظ نیست، هر چند می تواند معادل آن قرار بگیرد، بلکه زبان از ناحیه لوگوس پدید می آید، ارسطو در کتاب درباره پیدایش حیوانات ج 5، فصل 7 ، 786 ب 21 می نویسد:« کلمه ملفوظ گویی دو قلمرو دارد، یکی از ان ها لوگوس است و دیگری فونه  ( phone )، صدا یا صوت، آن چنان که در فونتیک آمده، یعنی صدا کردن یا به صدا در آمدن، ارسطو با تعبیر دقیق تر می‌گوید نسبت میان این دو، نسبت صورت به ماده است. یا ایدوس ( eidos  ) به هوله (hyle ). لوگوش صورت شکل یافته معناداری است که در ماده اصوات شکل گرفته... لوگوس در اصل خصوصیتی ساختاری دارد و به عنوان علت صوری در مقابل ماده صرف که همان صوت است قرار می گیرد ... در مقابل لوگوس، موتوس  (mythes) به کار می رود، ... به نظر می رسد میتوس به معنای نوعی به یاد آوردن و اعلام کردن از دورن باشد و اگر ما به خصوص در مقابل لوگوس آن را به معنای اعلام یا بیان تعبیر کنیم چندان به خطا نرفته ایم ... در اشعار حماسی ما این کلمه را تنها دو جا داریم، یک بار درکتاب ایلیاد و یکبار در اودیسه و آن هم به معنای کاملاً کلی، کالیپسو  ( kalypso ) تلاش می کند که اودیسه اوس را با لوگوس های فریبنده  اغوا کند، برانگیزد. و شبیه آن را در ایلیاد داریم که در آن جا یک فرد مجروح را با لوگوس سرگرم می سازند و شاید مقصود از آن حکایت یا هرگونه سخنی باشد. در عوض در اشعار حماسی در پیوند با لگئین legein کلمات زیادی آمده، مثلاً کاتالگئین katalegein یعنی از صدر تا ذیل حکایتی را بیان کردن یا برشمردن ، مانند وقتی که کسی بگوید: اولاً ، ثانیاً، و آن چرا که بر او گذشته تعریف کند. از این جا معنا منتقل ‌می‌شود به بر شمردن به طور کلی، ما در مقابل لگئین یونانی کلمه لگره (legere) لاتین را داریم: به معنای «برچیدن» مثل چیدن توت . پس لگئین در اصل به معنای چیدن است و بعداً در مورد خواندن کتاب ها به کار می رود، حروف را برچیده و کنار هم قرار می‌دهیم و این یک تصویر بنیادین است که به دوران بسیار قدیم بر می گردد. این تصوری است که ما باید از آن آغاز کنیم. از این جا معنا به برگزیدن منتقل می شود، یعنی این که از درون انبوهی از چیزها، چیزهای معینی را برگزینیم، و این چیزی است که در اصل در خود جریان برچیدن هم وجود داشته است. وقتی کسی تمشک را بر می چیند این نوع میوه را از میان سایر چیزهایی که در جنگل وجود دارد، بر می گزیند حتی همین جریان ساده مستلزم یک دانستن آگاهانه و یک نوع تمایز قائل شدن است… علاوه بر آن، آن چه که با این تصویر در پیوند است، جمع کردن است. این که انسان چیزهایی را در کنار هم قرار دهد. این جمع کردن و کنار هم قرار دادن است که تصور دسته بندی کردن و به صورت دسته دسته درآوردن از آن حاصل می شود. و از این جا باز تصور شمردن ایجاد می گردد. اشیاء را در یک سبد می شمریم … بدین ترتیب کار شمردن با کار چیدن، پیوند نزدیکی دارد و از این جا سرانجام به حساب کردن می رسیم که با این کلمه آن چنان پیوند نزدیکی دارد که حساب کرد

 


 

[1]- گزارشی گزینشی از ترجمه کتاب گاتری / ج5 / فصل 9 / ص46به بعد.


فصل سوم

 

 

 

1 .3  چیستی ادراک

 

نظر به این که موضوع این رساله چگونگی ادراک وجود نزد پارمنیدس و هراکلیتوس است،‌ می باید جستاری ولو مختصر در اقسام ادراک داشته باشیم. هراکلیت و پارمنیدس هر یک برای بیان درک شدن و درک کردن عالی ترین حقایقی که در اندیشه آنها جای دارد از کلمات خاصی استفاده کرده اند امید دارم با بحث عمومی درباره ادراک و اقسام آن پرتوی نیز بر اندیشه این دو فیلسوف بیفتد. لزومی نمی بینیم که این مسئله را مخفی کنیم که در این بخش وامدار مطالعات دقیق پر از خلاقیت شادوالت هستم.

 

1. 1. 3 gignoskein (شناختن) (بازشناختن)

 

از این کلمه لغات gnome, gnosis نیز بدست می آیند بن کلمه gno است. قبل از آن (g) به صورت مشدد می آید و بعد از آن SK ، عنصر SK خود بیانگر تکرار است و کلمه با (g) دارای ساختار مضاعف مشدد است، بدین ترتیب چندین مرتبه تأکید و تشدید در این کلمه خوابیده است. در این کلمه نوعی تدبر و بازگشت به عقب نیز دیده می‌شود. ] به آلمانی آن را rekenen ترجمه می کنند که در آن این تکرار نهفته است[ برای آن که نوع شناخت خاصی که با این کلمه مقصود می شود را بشناسیم لازم است یک تذکر دیگر هم بدهیم، کلمه گنومه (gnome) هم می تواند به معنای هر تک شناخت خاص باشد و هم به معنای جمله اندرز کلی و هم بیانگر جریان فعل شناختن و کلمه gnosis بیشتر ناظر به جریان انجام این فعل است. نوع شناختی که با این کلمه مقصود می شود چنین است:‌من به چیزی نگاه می کنم، سپس برای تعمیق درک خود آن را به چیزی که برای من مأنوس است ربط می دهم و یا تحت آن مندرج می کنم، مثلاً چیزی را می بینیم، می گویم این درخت است این بلوط است. نوعی بازگرداندن چیز ادراک شده به یک امر کلی ] یا مربوط[ که آن را در اختیار دارم[1].

 

2 .1 .3 Synesis

 

این کلمه اغلب به فاهمه یا فهم ترجمه می شود  و در اصل به معنای «همراه فرستادن» یا«مجال همراه شدن چیزها» یا تقریباً به معنای «روی هم انداختن» است. به نظر من مقصود از این کلمه نوعی همراه ساختن دو چیز است. به این معنا که عناصر مختلف یک چیز را به درستی با هم در نظر بگیریم. مثل وقتی که من اجزاء پراکنده یک موتور را به صورت مجزا درک نمی کنم، من وقتی موتور را فهمیده ام که اجزاء آن را در کنار هم به عنوان یک کل درک کنم،‌ این با هم دریافتن معنای اصلی synienai است.[2]

 

3 .1 .3 Sophos

 

روشن است که این کلمه اسم فاعل است. ولی از آن رو که در نحوة فهم sophos ملاحظات قابل توجهی وجود دارد آن را در این مجموعه ذکر می کنم: این کلمه در وهله نخست به معنای انسان ماهر است. که در انجام کاری که چندان هم آسان نیست مهارت خاص دارد. شبیه آن چه در tecknikos, epistamenos داریم. در این مورد مکرر مثال سکان دار کشتی را می زنند که بخش بزرگی از هنر او در بکار بردن بینش و توانایی اش در قلمرویی است که در چشم انداز نمی گنجد.

 

پیندار (pindar) خود را یک شاعر sophos می نامد نه یک poietes در قطعه مشهوری در المپیادها 86/2 آمده که sophos کسی است که از روی طبیعت خویش چیزهای زیادی می داند. کسانی که صرفاً آموخته اند (mathontes) همانند کلاغ هایی در برابر عقاب الاهی زئوس یعنی پیندار سر و صدا می کنند. در این جا بین دو نوع دانستن تمایز داده می شود.

 

1-   یادگیری صرف که مبتنی بر روبروشدن با اشیاء است.

 

2- دانستنی که در physis یا طبیعت اشیاء ریشه دارد، در اخلاق  نیکو ما خرس (کتاب 6/1149a9) ارسطو sohpia را مثلا در پیکرتراشی متعین می داند و همچنین موسیقی دانی و معماری. یک sophia یک aretetechnes است، یعنی بهتر بودنی در جریان ایجاد و تولید، یعنی بالاترین صورتِ دانستنِ مولد. بنابراین سوفیا در جایی محقق می شود که صنعت به عنوان یک دانستن صناعی در ساختن خلاقانه ، به بالاترین شکل کمال خود برسد. این چیستی sophia نزد یونانیان است، هر جا صنعت (technik) بالاترین صورت کمال خودش را پیدا کند به sophia مبدل می شود به معنای چیزی مثل «بالاترین مهارت» لذا مقصود از دقیق ترین نوع دانش   (episteme) همان sophia است. وقتی این دانش ارتقاء بیابد چنان اوج می گیرد که دیگر صرفاً یک نوع دانش نیست بلکه چیزی است که تمامی ذات فرد داننده را، خود این دانستن شکل می دهد. افلاطون آن گاه می گوید تقریباً غیر ممکن است که چنین دانستنی در اختیار انسان باشد، این دانش قطعاً نزد خداست. این انسان است که فلسفی می اندیشد نه خدا چرا که خدا اصلاً نیازی به این کار ندارد (ضیافت 204/فیدروس278 ،‌لویزیس 218 و جاهای دیگر)[3]


 

4 .1 .3 eidenai (دانستن)

 

کلمه oida به معنی  « می دانم » از همین خانواده است. بن ماضی vid حاکی از آن حالتی است که در نتیجه این فعل حاصل می شود ] دانست[ یعنی در طی این فعل فعالیتی انجام می شود که نتیجه آن به صورت “بن” بیان می شود دانست. بن این کلمه به معنای دیدن است و این نشان می دهد که نزد یونانیان بازگشت دانستن به دیدن است.

 

دانستن آن حالتی است که از فعل دیدن حاصل می شود. معنی لفظی کلمه دانستن عبارتست از چیزی را دیدن ، بعلاوه این که آن چه را دیده ایم واقعاً هم در اختیار و تملک خود داشته باشیم. بنابراین اگر کسی زیاد دیده باشد و آن چه را دیده در اختیار خود داشته باشد، دانش دارد ] نوعی در اختیار داشتن دیده ها هم در دانستن لحاظ شده [ زندگی دیده های بسیاری را به ما عرضه می کند، اگر ما چنان عمیق دیده باشیم که آن ها را در خود انباشته باشیم،‌به ما گفته می شود که: می داند! نکته مهم دیگر این که ارسطو جایی دربارة دیدن (opsin) می گوید: خصوصیت دیدن آن است که هم فعل است و هم انفعال (دربارة رویا 2 – a46-b459) در عمل دیدن فعلی هست که از من سرچشمه می گیرد،‌در عین حال انفعالی نیز هست که نوعی نقش گرفتن از غیر است. این بدان معناست که برای یونانیان باستان در عمل دیدن فاعل شناسا و متعلق شناسایی همواره با هم اند و پیش از عمل دیدن با یکدیگر مواجه هستند[4].


 


 

[1] - فصل 19

 

[2] - فصل 20

 

[3] - فصل بیستم

 

[4] - فصل 19


دانلود پایان نامه بررسیر کیفیت ادراک وجود نزد پارمنیدس و هراکلیتوس






تاریخ : پنج شنبه 94/12/6 | 12:50 عصر | نویسنده : حسن کاظمی | نظرات ()

پایان نامه مبارزه ی بیولوژیک با نماتد Meloidogyne توسط باکتری Pasteuria penetrans در 122 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc


مقدمه :

امروزه استفاده از مبارزه بیولوژیک در راستای جلوگیری از خسارت آفات و بیماریها به طور گسترده در حال بررسی است و محققین سعی در گسترش روشهای مورد استفاده در مبارزه بیولوژیک دارند.

در این میان نماتدها جزء گروههایی هستند که می توانند خسارت قابل توجهی به گیاهان وارد کنند که خسارتی که نماتدهای پارازیت گیاهی وارد می کنند به دو صورت است. از طرفی آنها موجب ضعیف شدن گیاه میزبان می شوند و شرایط را برای حمله سایر پارازیتها نظیر قارچها، باکتری ها، … مساعد می کنند و از طرفی نماتدها که اکثراً به ریشه گیاه حمله می کنند موجب کاهش رشد زایشی گیاه می شوند.

تاکنون در جهان برای مبارزه با نماتدها بیشتر از نماتد کشهای شیمیایی استفاده می شد ولی اخیراً بدلیل آلودگی های زیست محیطی ناشی از استفاده از نماتدکشها ، در بسیاری از کشورها، استفاده از آنها ممنوع شده است و سعی می شود که با استفاده از روشهای دیگر با نماتدها مبارزه کرد. این در حالی است که زارعین استفاده از نماتد کشهای شیمیایی را ترجیح می دهند،زیرا هم به قدرت تأثیر آن اعتقاد دارند و از طرفی هزینه استفاده از نماتدکشهای شیمیایی با هزینه روشهای بیولوژیک برابری می کند.

از جمله روشهای بیولوژیک موثر در کنترل نماتدها، خصوصاً نماتد مولد غده ریشه Melodogyne sp ، استفاده از باکتری
Pasteuria penetrans می باشد که تحقیقات گسترده ای برای عملی کردن استفاده از این باکتری در حال بررسی است، زیرا قدرت بسیار خوبی را در کنترل نماتد نشان میدهد و این باکتری سیستم تولید مثلی نماتد را هدف قرار داده و از ایجاد تخم جلوگیری می کند، لذا دارای پتانسیل بسیار بالایی در کنترل نماتد مولد غده ریشه است.

البته باکتری Pasteuria penetrans یک پارازیت اجباری است و همین امر موجب اعمال محدودیتهای در رابطه با استفاده وسیع از این باکتری شده است، زیرا پاراززیت اجباری بودن، کشف آزمایشگاهی (in vitro) این باکتری را محدود کرده است و دانشمندان سعی در ایجاد محیط کشف مناسب برای تولید آزمایشگاهی این باکتری هستند و در صورت تحقق چنین موضوعی می توان خسارت ناشی از نماتد مولد غده ریشه را تا حد زیادی کاهش داد.

 

فهرست مطالب


مقدمه

نماتدها

نماتدهای انگل گیاهی

فرآیند بیماری زایی نماتدها

راههای مبارزه با نماتد مولد غده ریشه

مبارزه بیولوژیک با نماتدها

باکتری Pasteuria penetrans

صفات مبارزه ی بیولوژیک

سیستماتیک Pasteuria penetrans

اکولوژی Pasteuria penetrans

دشمنان طبیعی اندسپورها

بیولوژی Pasteuria penetrans

     مرحله اتصال

     نفوذ

     سیکل زندگی در بدن نماتد

اسپورزایی

عوامل موثر برچسبیدن باکتری Pasteuria penetrans به نماتد Meloidogyne spp   

     اثر تراکم اندوسپورهای P. penetrans در خاک روی چسبیدن

     اثر بافت خاک روی چسبیدن اندواسپورها

     تأثیر رطوبت خاک روی چسبیدن اندوسپورها

     اثر دمای خاک روی چسبیدن اندواسپورها

     اثر سن نماتد روی چسبیدن اندواسپور

     اثر PH روی چسبیدن اندوسپورها

تفاوت عملکرد ایزوله های مختلف Pasteuria penetrans

تأثیر دمای ثابت و متغیر در گسترش Pasteuria penetrans در بدن نماتد Meloidogyne spp        

کشت Pasteuria penetrans

     کشت in-vitro

     کشت in-vivo

تهیه ی پودر ریشه ی پاستوریا

پودر دتابل پاستوریا (P.W.P)

مقایسه ی اثر کنترل بیولوژیک اندوسپورهای in-vivo و in-vito

علل عدم استفاده ی وسیع از Pasteuria penetrans به عنوان یک عامل کنترل بیولوژیک         

منابع

فهرست منابع:

1- اصول و مبانی نماتدشناسی گیاهی- دکتر مهدی عنصر اصفهانی- مهندس علیرضا احمدی

2- Review of pasteuria penetrans. (Journal of nematology 1998)

3- Pasteuria species for Nematode control: Current Developments and future prospects- Kelly S. smith, Thomas E. Hewlett, and James H. white, Entomos, Inc., Gainesville, FL.

4- Studies on a pusteuria isolate from an entomopathonematode, Steinernema pakistanense.

5- ultrastruture, Morphology, and sporogenesis of pasteuria penetrans- 2.x.Chen, D.W.Dickson, L.G.Freitas and J.F preston-1996.

6- Influence of Soil Conditions, Spor densities and nematode age on pasteuria penetrans attachment to Meloidgyne incognita- M.Talavera and T.Mizukubo-2003

7- Development of pasteuria penetrans in Meloilegyne javanica famales as affected by Constantly high vs fluctuating temperature in an in-vivo system-DARBAN D.A, GOWEN S.R.. PEMBROKE B., MAHARA. N.2005.

دانلود پایان نامه مبارزه بیولوژیک با نماتد Meloidogyne توسط باکتری Pasteuria penetrans






تاریخ : پنج شنبه 94/12/6 | 12:50 عصر | نویسنده : حسن کاظمی | نظرات ()
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • باشگاه نجوم